دعوا !
سلام عشق مامان ! دیروز خونه مانی نی بودیم داشتم شلوارت رو میپوشوندم که تو یه دفعه مشت زدی توی دهنم ! و لبم خون اومد ! منم خیلی عصبانی شدم و سرت داد زدم و یکی زدم توی پشتت ! البته آروم زدم ها ! تو هم قهر کردی و رفتی کنار صندلی نشستی . خلاصه یه 7 ، 8 دقیقه دیدم هیچ صدایی ازت در نمیاد و خیره به تلویزیون موندی . گلنوش گفت این چقدر جدی داره تلویزیون نگاه میکنه ( ما تو رو از پشت میدیدیم ) خلاصه اومدیم جلو دیدم تو خوابت برده ! الهی مامان برات بمیره .... ...
نویسنده :
mahtala
9:08